۱۳۹۱ فروردین ۲۵, جمعه

مصدق اوشین سیاست پدر انقلاب 57




سخنان یک زن در باره سکس

 سکس یکی از مسائل مهم زندگی هر انسانی است. در جامعه بی شعورما سکس را فقط پشت پرده می ببنند برای مردم نادان و احمق ما امام حسن که هفتاد زن داشته مقدس است ولی دختر و پسری که همدیگر را دوست دارند باید شلاق بخورند روزی که ریشیان کثیف دانش آموزان 14 تا 18 ساله را بر خلاف قوانین بین المللی به جنگ می بردند و بی خود و بی جهت به کشتن می دادند یک دختر از دبیرستان به دلیل دریافت یک نامه اخراج شد آن حاج خانم کلتی که هر شب با شوهر خودش سکس داشت یک دختر 14 ساله را بدلیل دوستی با یک پسر به سپاه برد و به صورت او سیلی زد. جالب است بدانید چند سال بعد دختر ترشیده همین حاج خانم کلتی می خواست خودش را به یک مرد زن دار عروس و داماد دار قالب کند که موفق نشد این از بی شعوری جامعه است. تا جامعه بی شعور است بی شرفان بر مردم خر می تازند احمد فالوده ای که خودش خانم باز و بچه باز بوده بعد از انقلاب پاسدار و مقدس می شود جامعه اسلامی جامعه ای نادان خرافی و شهوانی است. در جامعه اسلامی سکس از همه جوامع بیشتر است ولی پنهان خوب حال سخنان یک زن را در باره سکس بدانیم
سکسولوژی زنانه- قسمت اول
قبول ندارم که در مورد سکس زن ها مردها نظر میدن. این منو دیوونه می کنه. خود زنها هم در مورد سکس کمترصحبت می کنن.. بیشتری هاشون جوری سکس را انکار می کنن که انگار مریم مقدس هستن.اکثرشون با هیچ کی تو زندگی شون نخوابیدن و فقط دنبال عشق هستن و از این مزخرفات .دوست صمیمی داشتم که با یک نفر رفت آنتالیا وقتی ازش در مورد سکس پرسیدم گفت ما سکس نکردیم و خیلی جدی انتظار داشت من باور کنم که یک هفته رفتن الواطی و شب کنار هم خوابیدن و سکس نکردن. بعضیا آدم رو با مرغ پخته اشتباهی می گیرن و این یک کم برخورنده است. البته فضولیش به من نیومده که بخوام ببینم کی با کی می خوابه و چرا و چجوری . موضوع اینه که وقتی خود زنها ته ذهنشون به خودشون حق نمیدن سکس داشته باشن و ازش لذت ببرن چه انتظاری از یک سری مرد سنت زده و عقب افتاده جهان سومی میشه داشت؟ حرصم میگیره یک سری مرد در مورد میل جنسی زنها نظر میدن. انگار خودشون کلیتوریس داشتن و سه تا شیکم زاییدن. اکثر مردها دوست دارن رویاهای ذهنی خودشون رو تو کله ی همه بکنن که مثلا زن ها یک نفر ثابت رو میخوان و هیچ وقت هوس آدم جدید نمی کنن. این مزخرف محضه. زن هم مثل مرد اگه به هوسش اجازه بده دلش خیلی چیزها میخواد. بعدش این آقایون لبهاشون رو کج می کنن و میگن زنها فقط دنبال ازدواج هستن. دنبال لذت نیستن. زنها خیلی ظریف هستن و اگه ولشون کنی میرن امشی میخورن میمیرن. زنها دنبال عشق هستن نه سکس. زنها پورنو نمی بینن. زنها خودارضایی نمی کنن. زنها…زنها…انقدر در مورد زنها مزخرف میگن که آدم سرش گیج میره اکثر مردها هیچ چی از زن نمیدونن. از فیزیولوژی اش، از نیازهاش از اینکه چجوری باید باهاش تا کنن. (یک سری شون می دونن دمشون هم گرم بحث من اونها نیستن) بیشتر مردها در مورد تن یک زن همون قدر می دونن که یک مهندس برق در مورد آوند های گیاهان آفرقایی میدونه. بعد هی میگن زنها موجودات پیچیده ای هستن.در حالیکه خودشون نادان هستن. جالب اینه که همه ی فکر و ذکر آدم سکس باشه و آدم لا اقل واسه خودش هم که شده نخواد ببینه چه کار داره میکنه. بیشتر مردها توی رختخواب مزخرفند. آشغال. نمی دونن چجوری یک زن رو آماده کنن و آماده کردن زن چقدر مهمه. نمی دونن کی چی کار کنن. نمی دونن توی گوش یک زن چجوری نجوا کنن. چجوری آهش رو در بیارن و یک کاری کنن که بخواد ،آدم فقط برای اینکه شرشون رو بکنه ادای ارضا شدن در میاره از شر تلمبه زدن هاشون خلاص بشه. راستی این مردها واقعا هیچ وقت می فهمن زنها چند بار الکی ادای ارضا شدن در میارن؟ چند سال پیش تو یک مهمونی خانوادگی خانومهای مسن تر فامیل یک گوشه جمع شده بودن و یواشکی درد دل میکردن من از روی کنجکاوی وایسادم گوش کردم . گریه ام گرفت. داشتن از هم می پرسیدن ارگاسم چیه؟و تقریبا هیچ کدومشون تو سالها شوهر داری ارضا نشده بودن. یعنی شوهرهای محترمشون مثل خروس سوارشون شدن و پیاده شدن و این خانومهای بسیار محترم هم ازشون هیچ چیز بیشتری طلب نکرده بودند. ما مریضیم. یکی از مرض هامون هم مرض جنسی است. زنها فکر می کنن مردها یک سری گاون که فقط بلدن شخم بزنن برن جلو و مردها فکر می کنن زنها یک سری موجود سرد و مادی اند که سکس رو ابزاری کردن که مردها رو بدوشن واقعیت اینه که همین هم هست و همین جور خواهد ماند مگه ما یاد بگیریم راجع به سکس مثل آدم حرف بزنیم . بگیم چی میخوایم و بدونیم چی کار باید بکنیم. تا دیگه سکس وسیله برای سر کیسه کردن و بهره کشی از هم نباشه. یک جور لذت متقابل باشه یک جور بازی خوب بین دو تا تن که یکی میشن و به اوج می رسن. بدون هیچ هراس و ترس و شرمی. همونجوری که خداوند در قران کریم می فرماید: که زن را برای مرد آفرید و مرد را برای زن و انتم لا تعلمون !
 سکسولوژی زنانه- قسمت دوم
ارضا کردن زن ها اون قدر هم پیچیده نیست. بعضیها انقدر قضیه رو پیچیده می کنن که انگار دارن دیفرانسیل توابع کسینوسی میگیرن. مثلا می پرسن ما نمی دونیم کجا رو بگیریم؟ چی کار کنیم؟ چجوری بکنیم که یک زن خوشش بیاد. یک جوری می پرسن که مثلا انگار لذت جنسی زنها در جاهای دور از ذهنی مثل کشکک زانو یا انگشت شست پای چپشون است. من هیچ وقت نفهمیدم اینجور مردها جدی انقدر خنگن یا خودشون رو به خنگی می زنن ولی بد نیست در این مورد بدیهی نکات بسیار پیش پا افتاده ای رو مطرح کنم. لطفا اگر خوندن این مطلب برای شما هنجار شکنانه است بقیه مطلب رونخونین برای اینکه مجبور هستم بنا به ضرورت چیزهایی رو توضیح بدم که به آلت تناسلی مربوط می شه. شاید از خودتون بپرسید چرا؟ برای اینکه در کمال نا باوری سکس با آلت تناسلی ارتباط داره( می دونم الان در بهت و حیرت به سر می برید).شاید این نکات تعجب آور و به شدت برخورنده باشه ولی
…. 1- عضو جنسی زن برخلاف تصور شما در قوزک پاش نیست وسط پاش است
 2- اصلی ترین قسمت لذت جنسی زن از کلیتوریس است. کلیتوریس بخشی از آلت تناسلی زنانه است که فقط و فقط برای لذت جنسی وجود دارد. اگر نمی دونین کلیتوریس کجاست و بلد نیستین آن را تحریک کنین مطمین باشید شریک جنسی تان را نصفه ول خواهید کرد بیش از 80% زنها از طریق کلیتوریس ارضا می شوند نه از طریق واژینال. کلیتوریس را بشناسین و از آن غافل نشین. کلیتوریس ستون سکس زنانه است .مثل نماز که ستون دین مومن است
 3- مثل احمقها از زنها نپرسین ” دوست داری برات بخورمش؟” امام علی (ع) می فرماید هر آنچه بر خود می پسندی بر دیگران هم بپسند.همان قدر که شما سکس اورال دوست دارید زنها هم دوست دارن . . فقط اینکه بعضی ها انقدر بد این کار را می کنن که همان بهتر که نکنند. می دونم کار اسونی نیست اما اگر میخورین درست بخورین و با اشتیاق بخورین. 4-. . قبل از اینکه طرف را کاملا اماده کرده اید( حالا با هر ترتیبی ، با انگشت ؛ با زبان ، با … دخول نکنید وقتی زن آماده نیست و خشک است کار شما نه تنها لذتی ندارد بلکه دردناک هم هست و در احادیث آمده است که درد و سکس با هم مثل خربزه و عسل نمی سازد. مردی که زنی را خشک خشک می کند مثل ابلهی است که ماشین را بدون روغن موتور می راند .
 5- در مورد سکس آنال اصرار نکنین، من به شخصه از مردهایی که دنبال سکس آنال هستن ( که چقدر هم زیادن، ماشالله) زیاد خوشم نمی اد. سکس انال یعنی شما برای لذت خودتون کون کس دیگه رو پاره می کنید و این زیاد حس رومانتیکی به آدم نمی دهد. من شخصا ندیدم زنی از طریق مقعدی ارضا بشه ولی اگر شریک جنسی شما جزو این دسته است ، خوش به حالتون . وگرنه اصرار نکنین. سکس آنال کار دردناکی است. یک کم شعور داشته باشین
6- معمولا مردها زود تر از زن ها ارضا می شوند. اما یادتون باشه که وقتی خر خودتون از پل گذشت طرف را وسط زمین و آسمون ول نکنید، این کار نهایت نامردیه. مگه .اینکه دیگه نخواهید . ببینیدش
7- بلد باشید چطور بوس کنید، چطور لیس بزنید ، چطور بغل کنید، چطور فشار بدید ، چطور فشار ندید.بعضی ها نوک سینه های آدم رو با دندون جوری میکشن که انگار آدامسه . بابا خوب شتر نباشید. بعضی ها هم انقدر شل و وارفته هستن که انگار با مرده خوابیدی. مرد خوب مردیه که به موقعش فشار بده و به موقع ملایم باشه. یک کمی خشونت خیلی مردونه است، زیادش خیلی حیوانیه. گاهی بزارید زنها سوارتون بشن. خیلی زنها دوست دارن که مسلط به مرد باشن. بهشون پیشنهاد بدین که پوزیسیون های مختلف رو تمرین کنید . به خدا اونقدر ها هم سخت نیست. حتی لازم نیست بپرسید ، با نگاه کردن طرفتون خیلی چیزها دستگیرتون خواهد شد
8 – بعضی ها موقع سکس حرف می زنن ، بعضی ها هم حرفهای رکیک می زنن ، بستگی به سلیقه طرف دارد ، اما یک چیزی که معمولا زن ها دوست دارند شنیدن صدای نفس و گاهی ناله مردهاست. مردهای کمی این کار رو می کنن، نمی دونم چرا. ولی همونقدر که شما دوست دارین ناله ی طرف را بشنوید ما هم دوست داریم. یادتون باشه که لذت دادن به اندازه لذت گرفتن ، لذت بخش است
 9- بیشتر زن ها دوست ندارن که آب حیات رو مثل فیلم های پورنو توی صورت یا ته حلقشون بپاشید. زیاد جو گیر نشید و سر شیلنگ رو بگیرید باغچه ها را اب بدید. اگرچه باید بگم که تحقیقات نشون داده که منی خاصیت ضد افسردگی دارد و زنهایی که موقع سکس با منی مرد در تماس هستند شاد تر از زنهایی هستن که پارتنرهاشون از کاندوم استفاده می کنن .کلا سکس خوب کار زیاد تمیزی نیست. وسواسی نباشید. آدمهای وسواسی تو رختخواب خیلی مزخرفن. بعد از سکس هر قدر خواستید خودتان را توی حمام بشورین. .
10- شاید این یکی به نظرتون احمقانه بیاد ، اما قبل از سکس هم خودتون رو بشورید ثواب داره. تو رو سر جدتون بوی گند عرق ندید. هیچ چی سخت تر از لذت بردن از مردی که بوی عرق میده نیست. . بویایی نقش خیلی عظیمی در ازاد شدن هورمونهای جنسی از مغز داره. باور بفرمایید ارضا شدن با مردی که ادکلن زده به مراتب راحت تر از مردیه که بوی عرق شنبلیله می دهد

۱۳۹۱ فروردین ۲۳, چهارشنبه

تاثیر مثبت ورزش بر نمرات دانش آموزان پسر در سوئد

این متن در صفحه شماره 31 روزنامه sydsvenskan سوئد به تاریخ 12 آپریل 2012 به چاپ رسیده و از نظر علمی قابل استناد است.
این تحقیق توسط Ingegrd Erikson در مدرسه عالی مالمو سوئد انجام شده. در سوئد دو دوره آموزشی قبل از دانشگاه دارند. یک دوره 9 ساله برای دانش آموزان از 7 ساله  تا 16 ساله و دوره دبیرستان برای دانش آموزان 16 تا 19 ساله.
این تحقیق در یکی از مدارس جنوب شهر مالمو بر روی تمام  دانش آموزانی که سال 1999 کلاس اول یا دوم را شروع کردند انجام شد.
نتیجه تحقیق نشان داد که دانش آموزان پسر که هر روز برنامه فعالیت فیزیکی یا ورزش داشتند نتیجه بهتری نیز در تحصیلات داشتند. 96 درصد از پسران که هر روز ورزش داشتند مجوز ورود به دبیرستان را گرفتند در صورتی که فقط 86% دانش آموزان پسر که در همان مدرسه تحصیل می کردند و فقط دو ساعت در هفته ورزش داشتند توانستند گواهی حضور در دبیرستان را بگیرند. 
در بین دختران این درصدها به ترتیب 97 و 95 بود.
نمرات پسران در درس های سوئدی، انگلیسی و ریاضیات بهبود یافته بود ولی روی دانش آموزان دختر تاثیر چندانی نداشت.
Liv Akne Andersson
liv.akne.andersson@sydsvenskan.se

ترجمه شده توسط محمد حسن خواجه عبداللهی
عضو سابق هیات علمی سازمان تحقیقات کشاورزی ایران، ساکن سوئد

۱۳۹۱ فروردین ۲۰, یکشنبه

پخش فحاشی های سعید سکویی از رادیو خلیج فارس مالمو سوئد

امروز یکشنبه بیست فرودین 91 حدود ساعت 6.45 دقیقه بعد از ظهر به و قت سوئد برای چند دقیقه به رادیو خلیج فارس که از مالمو سوئد پخش می شود گوش دادم. گوینده عنوان کرد که می خواهد دعوای ضد انقلاب و سلطنت طلبان را با خودشان پخش کند. وحید حقیقی عنوا کرد که یک سلطنت طلب از مفت خور بودن سایر سلطنت طلبان سخن می گوید. وقتی صدا پخش شد، صدای سعید سکویی را شنیدم که داشت به آخوندها فحاشی می کرد. حتی چند نفر نیز به او زنگ زدند و به او فحاشی کردند و همه این فحاشی ها از رادیو خلیج فارس پخش شد.
به راستی چرا باید پول بیت المال ایران صرف پخش فحاشی شود و گوینده نیز به دروغ فحاشی هایی را که توسط سعید سکویی به آخوندها شده به خود سلطنت طلبان نسبت دهد.
نکته جالب اینکه همین گوینده دروغگو در انتهای برنامه از جوانان می خواست که کتاب بخوانند.
یکی باید به خودش بگوید تو خودت کتاب بخوان که مجبور نباشی وقت یک ساعت برنامه ات را با فحاشی افراد دیگر و دروغگویی پر کنی.

۱۳۹۱ فروردین ۱۴, دوشنبه

چهارشنبه سوری امن

یکی از انقاداتی که مرتب از مراسم چهارشنبه سوری می شود خطراتی است که این مراسم دارد.بی شک این مراسم در صورتی که بدون کنترل و ایمنی انجام شود خطرناک است. در شهر مالمو کشور سوئد حدود پنج تا هفت هزار ایرانی مراسم چهارشنبه سوری را برگزار می کنند از روی آتش می پرند ولی هیچ اتفاقی برای کسی نمی افتد. دلیل این امر رعایت ایمنی است که می تواند الگویی باشد برای سایر برگزار کنندگان این مراسم در ایران و سایر کشورهای جهان. دو سری هفت تایی آتش روشن می کنند، یک سری آتش بزرگ برای بزرگسالان و سری دیگر کوچک برای خردسالان و دو طرف آتش ها نیز حصار کشی شده و افراد از یک طرف وارد می شوند روی آتش می پرند و از طرف دیگر خارج می شوند. چند نفر نیز مسئول برقراری نظم و ایمنی هستند.

۱۳۹۱ فروردین ۱۲, شنبه

دلم به حال مصدقی ها می سوزد

مصدقی ها هنوز مانند دختر بچه های مدرسه ابتدایی به دنبال خانم معلم می دوند تا شکایت همکلاسی خودشان را به خانم معلم بکنند و بدین صورت خودی نشان دهند. مصدقی های بالاترین هم همینگونه اند، به دنبال تخلفات مخالفان می گردند تا گزارش تخلف رد کنند و کاربر را با مشکل مواجه کننند. شما مصدقی ها بزرگتان مهدی بازگان بود پشت دست خمینی را بوسید. دقیقه 8 این فیلم را ببینید و اگر کمی غیرت دارید باید از این صحنه خجالت بکشید.

۱۳۹۱ فروردین ۱۱, جمعه

سايت «جرس» ـ ارگان«جن گيران» و «رمالان» و «ساحران



  ديدار مغيبات
 وقتی اکثريت خود انديشه وران و نويسندگان و نخبه گان سياسی يک ملت «ملاباز» بوده و در پی يک روضه خوان زبان نفهم بنام خمينی افتاده و انقلاب اسلامی براه اندازند، سپس دو دهه پس از آن عمل ننگين ايرانسوز خود و مشاهده ی آنهمه جنايت و خيانت، باز در پی ملای دگری بنام خاتمی افتاده و از او طلب دموکراسی کرده و امروز هم همچنان به در شاگردان خمينی ضحاک دخيل بندند، پس آن ملت بدبخت و فلکزده آخر از خواندن و شنيدن روشنگری ها و موضع گيری های خردمندانه چه کسانی و چه گروهی بايد آموخته باشند که مذهب چيست، امام زمان اهل کجاست، جامعه چگونه است، عقل چه سان کار می کند، استدلال چه رنگ و بويی و سياست چه طعم و رنگی دارد؟!
 .........................................................................................................................
سايت  «جرس» ـ ارگان«جن گيران» و «رمالان» و «ساحران» ـ که خود را «اصلاح طلب» و بقول آقای اکبر گنجی، «دوموکوراسی» خواه هم می خوانند، مثلآ برای غيردموکراتيک نشان دادن دولت برادران ذوب شده در ولايت خويش، با هزار دنگ و فنگ و بگونه ای «برانگيزاننده» خبر می دهد که علی خامنه ای در پاسخ به استفتائی از سوی الوات حکومت خود، خويشتن را یک مجتهد جامع الشرايط خوانده است.
اين سايت مدعی آزادی خواهی هم، برای اينکه از ديد خود مثلآ آن روضه خوان انگل را چهره ای غيرمردمی نشان دهد، در پايان خبر هم، با حروفی درشت اضافه می کند که: «بدین ترتیب رهبر جمهوری اسلامی، در پاسخ به استفتاء فوق الذکر، ابتدائا و رسما خود را یک "مجتهد جامع‌الشرایط" و "جانشین امام زمان در عصر غیبت" نامید و حکومت خود را "شعبه‌ای از ولایت ائمه‌ اطهار" و "ولایت رسول‌الله" ذکر کرد و خاطرنشان ساخت اطاعت از دستورات حکومتی ولی فقیه، نشانگر التزام کامل به ولایت فقیه است.
ابتدا اين بياورم، از آنجا که نگارنده تمامی مباحث فقهی روضه خوان های بی سرو پای را از بن و پايه سخيف و مبتذل می دانم، هيچ گاه هم اين اراجيف را موضوع نوشته های خود نمی سازم. از اينروی اين خبر از ديد اصلاح طلبان «خيلی شگفتی آفرين» هم، از ديد من آن اندازه مبتذل و بی ارزش است که آدمی اصلآ می بايد حتا ورود بدان را هم توهين در حق خود بپندارد.
 پس مراد من در اين نوشته، نگاهی به پسمانده گی فرهنگی و تيره روزی ملت ايران است که موجب به ميان انداختن چنين مباحث پيشاقرون وسطايی و سخيفی می گردد، نه پرداختن به خود اين رخداد که از ديد من معلولی بيش نيست. مرادم اين است که لطفآ نيک بيانديشيد که بخشی از مردم نگونبخت ما، تا چه اندازه بايد از قافله ی فرهنگ و مدنيت عقب افتاده باشند که گروهی جن گير و رمال و ساحر با نام غلط انداز «اصلاح طلب»، گمان برند که همچنان می شود اين مردم را با چنين بحث های ابلهانه و شرم آوری تحريک کرد، آنهم در هزاره ی سوم !
 چون اگر اين «پسمانده گی فرهنگی» و به تبع آن هم اين احتمال وجود نمی داشت که مردم از خود «واکنشی خشم آلود» نشان دهند، کسی در اين عصر و زمانه که اصلآ چنين جفنگياتی را اينگونه برجسته نمی ساخت. بدانسان که پنداری اين خبر که يک روضه خوان مسخره از ميان ديگر ملا های همگی طفيلی و مسخره خود را نائب امام زمان خوانده، خبر يک فاجعه ی بزرگ ملی باشد!
 يعنی نائب کسی که اصلآ باور به وجود خود وی زشت ترين توهين به کرامت و شرف انسانی است، چه رسد به اينکه کسی هم بپذيرد که آن موجود خيالی، می تواند نايبی هم داشته باشد و آن نايب هم ولی فقيه گشته و حق داشته باشد که بر گردن هفتاد و چند ميليون انسان بالغ، بسان چهارپايان افسار افکنده و با آن حيوانات فاقد شعور و اختيار، هر کاری که دلش خواست، انجام دهد. نايب همان امام زمانی که بنا بر گفته خود روضه خوانها هم، چون راسو مرتبآ از اين چاه به آن چاه نقب می زند و از زير هم، دائمآ ميان سامرا و نجف و کربلا و قم و جمکران در رفت و آمد است.
طرفه اين که گويا آورندگان چنين خبر های بقول فرنگی ها، «چيپ» و تهوع آوری، لابد خودشان را هم آگاه تر و دموکرات تر از انگل هايی می دانند که در حال حاضر ايران را در دست دارند و گروه خود را هم آلترناتيو نظام اين زباله های آفرينش معرفی می کنند که با دستاويز همين اوهام مسخره و شرم آور، جدای از دزدی و شرارت و تجاوز و جنايت در داخل، در بيرون هم ديگر ذره ای شرف و آبرو و احترام و اعتبار برای ايران و ايرانی باقی نگذارده است. 
درد اصلی هم ای داد که همين است. اين که اکثريت مردم ما دستکم هنوز هم بدين اندک خرد انسانی و آگاهی نرسيده اند که نگاه آدميان به مذاهب اصولآ از پشت پنجره ی عقل نبوده و نيست که حتا بتوان وجود خود خداوند را هم با استدلال های عقلی اثبات کرد، چه رسد به کشيدن پای رسول و امام زمان و مجتهد جامع الشرايط و نايب او به عرصه سياست که بنای آن بر بنيان استدلال و منطق استوار است و دائمآ هم بايد در حال نو شدن و بروز شدن باشد.
اين «پسماندگی فرهنگی» هم البته با توجه به «کارنامه درخشان! روشنفکری ايران»، هيچ جای شگفتی ندارد. چرا که در ميان ما اصلآ روشنگری وجود نداشته که مردم بدانند که خداوند و ديگرپديده های برون آمده از دل اين پديده بسان عالم غيب، رسالت انبيا، نزول وحی، ولايت اولياء و ديدار مغيبات... ، همه و همه اموری حسی و ساخته و پرداخته ذهن خود انسان هستند.
پس اگر مغيبات و يا در پرده مانده ای هم برای ما ايرانيان وجود دارد، دلايل همين سيه روزی های ما است که هنوز هم هيچ کس نمی خواهد، يا نمی تواند و يا اينکه اصلآ نمی صرفد که آنها را ريشه يابی کرده و بسوزاند، نه آن مغيبات ساخته گی و مضحک شيعی که کسی سوار بر خر و اسب و گاو شتر به عالم غيب سفر کرده و از آن جهان ذهنی و ناپيدا برای ما آيه و حديث آورد.
اصلآ وقتی اکثريت خود باصطلاح انديشه مندان و نخبه گان ايران پس از آن «جنون مذهبی ايران بربادده» و حتا با سی و يک سال تجربه ی عينی سراسر خيانت و دزدی و چپاول و تجاوز و خون هم همچنان از «ملای بد» و «ملای خوب» سخن بگويند، ديگر چه جای شگفتی دارد که ايران در دست مشتی روضه خوان و چاقوکش باشد که با لاطائلاتی چون فقه و امام زمان و مجتهد جامع الشرائط و ولی فقيه و فتوا ... مردم ما را حد و تازيانه زده و حتا به پسران ما هم تجاوز کنند و گروه ديگری هم بنام «اصلاح طلبان» درست با همان اراجيف شرم آور به نبرد آنان رفته و خود را هم آزادی خواه و فرزانه و آلترناتيو آن «نظام ساخت روشنفکران ايران» معرفی کنند.
بحث من در اينجا البته بررسی «کارنامه ننگين روشنفکری ايران» نيست که نگارنده به سهم خود، تاکنون در باره اين «بزرگترين مصيبت ملی» زياد نوشته ام. ليکن همين اندازه بياورم که وقتی اکثريت خود انديشه وران و نويسندگان و نخبه گان سياسی يک ملت «ملاباز» بوده و در پی يک روضه خوان زبان نفهم بنام خمينی افتاده و انقلاب اسلامی براه اندازند، سپس دو دهه پس از آن عمل ننگين ايرانسوز خود و مشاهده ی آنهمه جنايت و خيانت، باز در پی ملای دگری بنام خاتمی افتاده و از او طلب دموکراسی کرده و امروز هم همچنان به در شاگردان خمينی ضحاک دخيل بندند، پس آن ملت بدبخت و فلکزده آخر از خواندن و شنيدن روشنگری ها و موضع گيری های خردمندانه چه کسانی و چه گروهی بايد آموخته باشند که مذهب چيست، امام زمان اهل کجاست، جامعه چگونه است، عقل چه سان کار می کند، استدلال چه رنگ و بويی و سياست چه طعم و رنگی دارد؟!
نويسنده البته نمی خواهم بنويسم که بايد حتمآ باور های متافيزيکی يا اين جهانی مردمان در زندگی خصوصی آنان را به سخره گرفت. چرا که هر انسانی حق دارد که در چهارچوبه ی زندگی شخصی خود ابر و باد و درخت و صخره و کوه را خدا و پيغمبر و امام و مقتدای خود دانسته، عنترپرستی پيشه کرده و حتا بوزينه ستا باشد، ليکن هر زمان که او کلامی از اين باور های سخيف خود در مباحث عقلی به ميان آورد، اصلآ وظيفه وجدانی و شرافتی هر انسان خردمندی است که بر دهان او کوبد که اين باور های توهين آميز را برای خود نگهداشته و در ميدان عقل و کوی سياست کلامی از اين جفنگيات بر زبان مياورد!
 و آنگاه که گروهی با همين اوهام و خريت ها، حکومتی تشکيل داده و به دستاويز قوانين فقهی و امام زمانی و مجتهد بازی خود مردمی را از هست و نيست ساقط کردند، در چنين حالتی ديگر هم نه بر خود آنها، بلکه بايد به سختی بر «باور» های ويرانگر آنها تاخت. چرا که در «حکومت دينی»، بحث بد بودن و خوب بودن اين يا آن شخص، اصلآ از بن و پايه غلط بوده و مباحثی کاملآ انحرافی هستند. چرا که اينکار، جدای از اينکه دانسته و نادانسته، «اصل حکومت دينی» را به رسميت شناختن» و افتادن در دام همان مباحث حوزوی دلخواه روضه خوان ها می باشد که حق در کلام و فتوا و قول کدام مجتهد و فقيه است، بلکه به مثابه ريشه را به حال خود وانهادن و قطع چند برگ و شاخ کوچک از يک درخت کهنسال و بزرگ است که تنها فايده آن ببار آوردن ميوه ی سمی و کشنده و جلوگيری از رسيدن نور خورشيد به ديگر رُستنی های زيبا و مفيد است.
از اينروی هم هر کسی که در بحث دموکراسی و آزادی و سکولاريسم و حقوق بشر و بويژه «حق انتخاب» از ولایت ائمه‌ اطهار و رسول‌الله و مجتهد جامع الشرايط ... سخن به ميان آورد، يا يک انسان کاملآ نادان است و يا يک شياد خيلی پست. چرا که در دين اصلآ «حق انتخاب» وجود ندارد که کسی هم بر سر چگونه گی آن بحث کند. بدين خاطر هم همه بايد بدانند که در جمهوری روضه خوان ها، سخن درست، درست همان سخنان علی خامنه ای و مصباح و احمدی نژاد و حسين شريعتمداری است نه سخنان التقاطی آخوند کديور کلاش و دروغگو و شوهر خواهر کلاش تر اش، سيد عطاالله مهاجرانی و ميرحسين و کروبی و اکبر گنجی و ديگر کسانی که خود را اصلاح طلب می خوانند که دوغ و دوشاب را در هم می آميزند.
برای اينکه کمی ژرف تر به مسئله بنگريم، توجه داشته باشيد که اصلآ حتا خود پديده خداوند هم يک وهم و خيالی بيش نيست، چه رسد به اوليا و انبياء و فقه و شيخ و ملا. هر کسی هم که بگويددر اثر «مطالعه»، به حقانيت يک دين رسيده، مراد وی سير در الهيات (theologyو يا خواندن بقول ملا ها، (حکمت الهی) است که در چهارچوبه ی امور حسی هستند، نه مطالعه به معنای متعارف کلمه. چرا که در فرهنگ همه مذاهب، مطالعه به معنای همان غور در اوهام است.
بويژه در فرهنگ شيعه گری اين روضه خوان ها که اصلآ خود آن فرهنگ و به تبع آنهم بيشترين متون کهنه و نو آن بقول افاغنه، «بيخی» چرند و حتا ننگين است. زيرا که اين متون مستقيم و غيرمستقيم، به پس و پيش انسان و حيوان مربوط می شود و چگونه گی جماع و لواط. با اين مضامين که مثلآ چگونه بايد بر روی خال و عم خود درغلطيد و با آنان جفت شد که شرعی باشد، چه سان بايد با اسب و الاغ و قاطر و حتا مرغ خانه گی جفت شد که عرش خدای نلرزد و با کدام گام به توالت يا بقول خودشان، «بيت الخلاء» برای ادرار وارد گشت که الله خشمگين نگردد و از اين مزخرفات شرم آور. همچنان که جدی ترين مباحث اين مذهب ننگين هم همچون معصوم بودن مشتی زنباره متجاوز و تن آسای به نام امام و به چاه اندرافتادن آخرين آنها... همگی هجو، هزاران کيلومتر نوری دور از دايره عقل و ساخته و پرداخته ذهن های پوسيده و متعفن مشتی ملای بی فرهنگ و رذل و بی سر و پای است.
البته اين حقيقت را هم بياورم که نه فقط شيعه گری، بلکه ساختمان هيچ دين و مذهبی دگری هم بر شالوده ی علم و فورمول های برآمده از آزمون های علمی استوار نگشته که کسی هم بخواهد از راه پژوهش های علمی آنها را شناخته و يکی از دين ها را از ديگر اديان منطقی تر يافته و بدان بگرود. اين اصطلاح «علوم دينی» در فرهنگ ما هم از بن و پايه يک اصطلاح غلط است. زيرا آنگاه که ريشه ی خود يک پديده علمی نباشد، روشن است که سخن گفتن از دانش آن پديده، سخن بيهوده ای بيش نيست.
اين صفت جمع «علما» هم که ملا ها به خود تقديم کرده اند، به معنای راستين عالمان اوهام و چرنديات بودن است نه دانشمند گشتن. يعنی ما کسانی هستيم که در رشته ی اراجيف و غازورات از همه عالم تر گشته و چند متری دستار بر سر بسته ايم و حال هم اين حق را داريم که مرجع تقليد و مقتدای شما حيوانات دوپای گرديم که نه «عقل» می شناسيد و نه «اختيار».
برای اثبات بی منطق و همچنين جنايتکارانه بودن اصل و ريشه علوم دينی، نمونه ای ساده می آورم که آنچه نوشتم را بيشتر روشن کرده باشم. نمونه ای از سخنان رذيلانه و ضد بشری آيت الله محمدی ری شهری، قاتل خونخواری که زمان درازی رياست بر بيدادگاههای نظامی رژيم روضه خوان ها را بر عهده داشت و اينک چند سالی هم هست که از سوی علی خامنه ای به پاداش جنايات خود، به «نماینده گی رهبری در سازمان حج و زیارت» منصوب گرديده.
چنانچه خوب و ژرف به جوهر سخنان اين روضه خوان جنايتکار بيانديشيد، خواهيد فهميد که اولآ دين و دستورات دينی و حتا فلسفه ی وجودی خداوند به ويژه الله اسلام و ملايان، چه اندازه سخيف و مسخره است و دوم اينکه چگونه اين طايفه به دستاويز همين اراجيف، هر جنايت و زشتکرداری خود را به فرمان خداوندی منتسب می سازند. چکيده ی سخن او اين است که خداباور و مؤمن راستين بودن، به ويژه مؤمن مسلمان بودن، تنها از راه نادانی و فرمانبرداری کورکورانه از الله امکان پذير است. حال آن الله روانی، فرمان هر جنايت سبعانه ای را هم که صادر کند.
يعنی اگر آن الله روانی و خونخوار به تو دستور داد که بايد فرزند دلبند خويش را سر ببری، تو بی اينکه لختی درنگ کرده و به شنيع بودن چنين عمل ننگينی بيانديشی، فورآ بايد کارد برگرفته و سر جگرگوشه خود را از تن جدا سازی تا آن جنايت پيشه از تو خشنود گردد. ولو که عقل و منطق و حتا عاطفه ی غريزی حيوانی ـ که انسان هم نوعی از آن است ـ بر تو نهيب زنند که ای موجود پست بی وجدان، اين عمل تو، جنايتی بسيار هراسناک و ننگين است! تنها استدلالی هم که اين روضه خوان پست فطرت برای حقانيت اين عمل شنيع و هر کار جنايتکارانه ی دگری می آورد اين است که، گويا عقل آن الله ديوانه و خونخوار و بی عاطفه تر از هر حيوان بی شعوری، بيش از همه ما انسانها کار می کند.
و از اين قرار هم بگفته او، گويا: «وقتی انسان کاری را در راه او انجام می‌دهد، ضرورتی ندارد فلسفه‌اش را بداند»؟! پر پيدا است که معانی درست و دقيق آيات قرآنی «دستورات خداوندی» را هم فقط و فقط روضه خوان ها درک و تفسير می کند. در قاموس اين جنايتکاران هم که معنای «دين داری و مسلمانی»، به زبانی خيلی ساده و روشن، «وداع با عقل و عاطفه» و به «ماشين جنايت» مبدل گشتن است که صد رحمت بر درازگوشی که طفلک نه تنها کاملآ بی آزار است، بلکه همه عمر هم بار می کشد و خوراک آن هم يونجه و کاه و علف های هرز است.
 و حال نيک به سخنان از ديد خود، گوهربار اما در حقيقت «خونبار» اين مجتهد جامع الشرايط شيعی از سامانه ی اينترنتی خبر آنلاين توجه بفرماييد. اين را هم نوشته باشم که براستی اين پاسداران جهل و ارباب خرافه و جنايت، اينترنت را هم خون آلود کرده و از اين تکنولوژی محصول خرد، در راه خردکشی و گسترش جنايت استفاده می کنند.
 اين ضحاک بچه می گويد: «قلمرو معرفت انسان نسبت به مصالح امور محدود است. هنگامی که ابراهیم (ع) مورد خطاب قرار گرفت که برو فرزندت را بکش، از خدا نپرسید که برای چه بکشم؟ علت کار را نپرسید. بلکه هر چه خدا گفت همان را انجام داد. بنابراین وقتی انسان کاری را در راه خدا انجام می‌دهد ضرورتی ندارد فلسفه‌اش را بداند. یکی از راز و رمزهای حج این است که بر اساس سخنان امیرالمومنین(ع)، خدا بندگانش را امتحان می‌کند. فرموده است دور این سنگ بگردید، یا به آن‌جا سنگ بزنید، چرا؟ جواب این است که خدا گفته است و چون او گفته، حتماً یکمصلحتی دارد... (و) انسان به راز و رمز همه چیز آگاه نیست...» پايان نقل قول
با آنچه آوردم، پس اين به ميان انداختن بحث ائمه اطهار، مجتهد جامع الشرايط ، فتوا و حتا ولايت خود خداوند هم بر انسانهای عاقل و بالغ که بايد اختيار زندگی خود را داشته باشند، از سوی هر کس و گروهی که باشد، دانسته و نادانسته، بدرستی ادامه همين بی فرهنگی ها و کثافت های انديشه ای و کرداری است. چرا که اين مباحث مذهبی، نه تنها غير عقلی و ضد سياسی، بلکه اصلآ بسيار هم جنايتکارانه و ضدبشری هستند که بوی خون از آنها به مشام می رسد.
زيرا حتا با يک نگاه سطحی به تاريخ بشری هم به نيکی می توان اين حقيقت را دريافت که اصلی ترين دليل بزرگترين کشت و کشتار ها در تاريخ، اصلآ همين کشيدن بحث دين و تفاوت بينش ها و خوانش های مذهبی به ميدان منازعات سياسی بوده است. از آنجايی هم که همه ی طرف های منازعه در اين انديشه جاهلانه بوده اند که «برای حق و رضايت خداوند» خون می ريزند، جنايات خود را نه زشتکاری، بلکه حتا گونه ای «عبادت» پنداشته اند. همچنان که در رژيم ضدبشری روضه خوان ها، متجاوزان به نواميس دختران دلبند ايرانی و پسران، عمل خود را بقول خودشان«لبيک به حق» و «اطاعت از امر پروردگار» و عين «عبادت» می پندارند.
و سرانجام هم اينکه اين پديده خداوند و مذاهب که همگی هم ساخته و پرداخته ذهن خود انسانها بوده و اين مثلآ «يکتاپرستی» يا «توحيد» که قرار بوده خواهری و برادری و عدل و داد و صلح در ميان مردمان بگستراند، در عمل خود اصلی ترين دليل تمام بربريت ها در طول تاريخ بوده است. تا کنون هم هيچ جانور درنده ای به اندازه انسان، خون همنوع خود را بر زمين نريخته است.
چرا که جانور وحشی نه خداوند می شناسند، نه توحيد، نه به بهشت و جهنم باور دارد و نه اصلآ دچار اين اوهام جنايتکارانه مذهبی می گردد. از اينروی هم او بگونه غريزی، تنها برای سير کردن شکم خود به شکار می رود، نه خوشنود ساختن الله و ائمه اطهار و امام زمان و نايب وی که معنای اين سخن هم اين که، هر اندازه که انسان بيشتر در گرداب دين غرقه گشته و مؤمن تر گردد، به همان اندازه هم نابخرد تر و وحشی تر و درنده خوی تر از جانوران وحشی و درنده می گردد، همين. امير سپهردومين روز امرداد ماه سال هشتاد و نه خورشيدی، برابر با بيست و چهارم جولای دو هزار و ده ميلادی